مملکتآنلاین گزارش می دهد؛
تشدید رقابت در ژئوپلیتیک جهانی؛ فرصتهای تازه پیش روی ایران
«همزمان با تشدید تنش های بین المللی میان قدرت های شرقی و غربی دنیا در غرب آسیا، اروپا، کارائیب، و شرق آسیا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران از شکلگیری معادلات تازه در صحنه بین المللی خبر می دهند که در نوع خود می تواند حامل منافع قابلتاملی برای ایران باشد.»
به گزارش مملکتآنلاین؛ در ماه های اخیر، تقریبا اغلب تئوریسین های برجسته حوزه روابط بینالملل نظیر جان میرشایمر و یا جفری ساکس، به این مساله اشاره داشته اند که جهان و سیاست بینالملل، سریعتر از هر زمان دیگری درگیرِ رقابت های فزاینده میان قطب های مختلف قدرت شده است. البته که در این رابطه، مناطق مختلف صحنه این هماوردی بوده اند. به عنوان مثال، جنگ اوکراین در اروپا یا جنگ غزه در خاورمیانه و همچنین تشدید تنش ها در غرب آسیا و البته ماجراجویی های جدید آمریکا در منطقه کارائیب، همه و همه نمودهای عینی این مساله را به نمایش گذاشته و می گذارند.
در این میان، تحرکات نظامی جدید روسیه و انتشار اخباری دال بر این موضوع که پهپادهای این کشور بر فراز حریم هوایی لهستان رصد شده اند و مداخله کشورهای عضو ناتو در حمایت از لهستان، سبب شده اند تا تنشهای بین المللی میان قدرت های غربی و شرقی جهان، ماهیت و ابعاد تازه تری را به خود بگیرد. اساسا به همین دلیل است که گفته می شود قدرت های شرقی جهان به عنوان قدرت های نوظهور دنیا، در برابر جهان غرب ایستادهاند و غربی ها سعی دارند هرطور که شده، از افول جایگاه و موقعیت بینالمللی خود جلوگیری کنند.
به بیان ساده تر، هرچه جهان غرب در وضعیت کنونی از سرِ ضعف ماجراجویی می کند، قدرت های شرقی برای مقابله با این ماجراجویی ها و اثبات توان خود در عرصه میدانی، قاطعانه وارد میدان شده اند و دست به کنشگری می زنند. حال در این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران حداقل از 3 منظر، فضای بازیگری قابل توجهی را پیش روی خود می بیند.
اول اینکه گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خراجی، فضای مانور بیشتری را برای عرضه شدن پیدا میکند. اساسا قدرت های شرقی بر این مساله تاکید دارند که نباید اجازه داد غربی ها و متحدان آن ها با تفکرات انحصارطلبانه خود، موجب شکل گیری معادلات مغرضانه در عرصه بین المللی شوند. معادلتااتی که هیچ توجهی به منافع ملت های مستقل ندارند. این همان چیزی است که گفتمان انقلاب اسلامی نیز دهه ها است به آن اشاره دارد. از این رو، در فضای جدید نظام بین الملل، گفتمان انقلاب اسلامی می تواند فرصت های تازه ای را فتح کند.
نکته دوم اینکه بسیاری از کشورها در بخش های مختلف جهان که سال ها عادت داشتند میان غرب و شرق ایجاد موازنه کنند و از این طریق منافع خود را تامین کنند، اکنون باید دست به انتخاب بزنند و دیگر امکان بازی دوجانبه از سوی آن ها وجود ندارد و یا محدودیت های این مساله برای آن ها به شدت زیاد شده است. این مساله به ویژه در غرب آسیا برای ایران دستاوردساز است. کافی است توجه داشته باشیم که پس از ماجراجویی اخیر صهیونیستها در خاک قطر، بسیاری از کشورهای منطقه عملا به همان نکاتی رسیدند که ایران سال ها برآن ها تاکید داشت. حتی برخی تحلیلگران عرب به این موضوع اشاره داشته اند که یکی از گزینه های تلافیجویانه قطر این است که گرایش به شرق را در سیاست خارجی خود در اعتراض به عدم حمایت واشینگتن از خود در جریان تجاوز اخیر صهیونیست ها به خاک قطر، افزایش دهد. در غرب آسیا، این نکته آشکار شده که اسرائیلِ مورد حمایت آمریکا، چیزی جز تهدید برای ملت ها و دولت های منطقه نیست و این خود از چشم اندازی کلان، گرایش بازیگران منطقه به سمت قدرت های شرقی و منطقِ ایران را تسهیل و تشویق کرده است.
و در نهایت سوم اینکه با اوج گیری قدرت های شرقی و نوظهور در جهان، سازوکارهای حکمرانی نهادی بین المللی نیز دستخوش تغییرات تازه ای می شوند. به بیان ساده تر، قدرت های نوظهور به دنبال ایجاد سازوکاهای تازه ای هستند که هژمونی نهادهای غربگرا را تضعیف می کنند. سازمان هایی نظیر شانگهای، بریکس و ده ها ابتکار دیگر در حوزه های سیاسی، اقتصدی و امنیتی که قدرت های شرقی را در راس خود دارند، نمودهای این مساله هستند. از چشمانداز این معادله نیز می توان فرصت های مطلوبی را برای ایران متصور بود. فرصت هایی که اگرچه پیشتر نیز وجود داشته اند با این حال، با توجه به تشدید تنش های شرق و غرب جهان، اکنون ماهیت عینیتر و جدیتری را به خود گرفته اند.
انتهای پیام/