مادران چه گناهی دارند؟
فرخنده امیری
مملکت آنلاین، جنگ، جنگ است؛ چه در افغانستان، چه در عراق و چه در اوکراین.
جنگی که به واسطه بزرگان برنامهریزی و اتفاق میافتد و آسیبهایش به کودکان و مادران بیگناه میرسد.
زنی که هنگام پیوند با مرد ایدهآلش، رویاهای بسیار در ذهنش بافته و برای تجربه کردن تک تک آن رویاها لحظهشماری میکند که یک آن، با تهدیدی، جنگ آغاز شده و مجبور میشود تمام امید و تکیهگاهش را برای مبارزه و دفاع از کشورش به میدان نبرد بفرستد.
درحالی که کودک دو سالهاش چشم به راه پدر، اشکهایش بر گونههای لطیفش جا خوش میکند، اینبار این زن، باید به عنوان مادر، تمام دلتنگی و ضعف خویش را پنهان کرده و تکیهگاه فرزندش باشد، تا روزی که شاید پدر برگردد یا برنگردد.
واقعا گناه مادران و فرزندانشان بین این همه کشمکش جنگی و نبرد بی سر و ته چیست؟
مادری که درد میکشد، دردی از جنس دلتنگی و گاه امیدواری و گاها ناامیدی؛ خدا خدا میکند تا آخر این سوز بهاری باشد، کودکش بیپدر و خود بیپناه نشود.
هرچقدر هم بخواهد قوی و استوار روی پای خویش بایستد، پناه و دلخوشیاش همان مردی است که روزی دستانش را برای ساختن یک زندگی زیبا گرفت.
آسیبهایی روانی که جنگ در روحیه و ذهن کودکان به جا میگذارد به هیچ وجه، جبرانپذیر نبوده و نخواهد بود.
دلتنگی که سرآخر با بوییدن و بوسیدن لباسهای پدر خانواده شاید رفع شود، از لحاظ روانی بدترین درد را به کودک و مادر تحمیل میکند، همین درد هم به فشاری در سینه و بغضی در گلو تبدیل میشود.
این روزها میگذرد، اما قصه دلتنگی و عشق نه!
مادری میماند که نمیداند در آینده این زخم را چگونه التیام بخشد و چگونه از درد بیپناهی و تنهایی برای فرزندانش تعریف کند.
فرزندی میماند که تمام دلخوشیاش میشود قاب عکس گوشه خانه و دلتنگی که نمیداند چگونه برای دوستانش بازگو کند.
همه اینها میشود بغض و اشک و آهی که تمام شروع کنندههای جنگ گریبانگیرش خواهند شد.
به قول بختیار علی که در رمان آخرین انار دنیا گفته بود: جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند، جنگ هر چند هم بر ضد خرابیها باشد، در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند.
اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم میکند.
انتهای پیام/