آغاز آموزش از پنج‌سالگی؛ تصمیمی شتاب‌زده برای قربانی کردن کودکی

در حالی‌که بسیاری از نظام‌های آموزشی پیشرفته به دنبال کاهش فشار تحصیلی بر کودکان خردسال‌اند، تصمیم برای آغاز آموزش رسمی از پنج‌سالگی در ایران، زنگ خطری جدی برای سلامت روان، رشد عاطفی و مفهوم «کودکی» است. تصمیمی که به‌جای ارتقای آموزش، ممکن است نسلی خسته، مضطرب و دل‌زده از یادگیری تربیت کند.

آغاز آموزش از پنج‌سالگی؛ تصمیمی شتاب‌زده برای قربانی کردن کودکی

به گزارش مملکت آنلاین،  به‌تازگی طرحی مطرح شده که براساس آن، آموزش رسمی از پنج‌سالگی آغاز می‌شود. مسئولان آن را گامی رو به جلو می‌دانند، اما واقعیت این است که چنین تصمیمی بیشتر به عقب‌گرد شباهت دارد؛ عقب‌گردی از فهم روان‌شناسی رشد و از شناخت واقعی نیازهای کودک.
کودک پنج‌ساله هنوز در دنیای خیال و بازی زندگی می‌کند، نه در دنیای نمره و نظم. ذهن او تازه در حال شکل‌گیری است، اما ما می‌خواهیم این ذهن نوپا را در قالب‌های خشک و تکراری کتاب و تکلیف محصور کنیم. در حالی که او باید لمس کند، تجربه کند و بپرسد، ما از او انتظار داریم بنویسد، حفظ کند و ساکت بماند.
این تصمیم، در ظاهر آموزشی است اما در باطن، فشار روانی و اجتماعی بزرگی را به خانواده‌ها و کودکان تحمیل می‌کند. کودکانی که هنوز درک درستی از «مدرسه» ندارند، حالا باید ساعت‌ها از دنیای آزاد و پرجنب‌وجوش خود جدا شوند و به نظمی تحمیلی عادت کنند. نتیجه، چیزی جز اضطراب، دل‌زدگی و خاموش شدن شعله کنجکاوی در وجودشان نخواهد بود.
جالب آنکه در بسیاری از کشورها، برعکس ما، آموزش رسمی را به تأخیر می‌اندازند تا ذهن و روان کودک فرصت رشد طبیعی پیدا کند. اما ما می‌خواهیم «زودتر» شروع کنیم، بی‌آنکه ابزار، معلم و محتوای متناسب با آن سن را فراهم کرده باشیم. شتابی بی‌دلیل برای رسیدن به کجا؟
نظام آموزشی ما به جای بازنگری در محتوای فرسوده و روش‌های کهنه، تصمیم گرفته با پایین آوردن سن تحصیل، صورت مسئله را تغییر دهد. این نگاه کمی‌گرایانه ( که هر چه زودتر، بهتر ) نه‌تنها بنیان علمی ندارد، بلکه آینده نسلی را نشانه رفته که هنوز حتی فرصت نفس کشیدن در کودکی خود را نیافته است.
کودکی، نه دوره‌ای برای «آماده شدن برای زندگی»، بلکه بخشی از خودِ زندگی است. سیاست‌گذاران آموزشی باید به جای مسابقه با زمان، به ریتم طبیعی رشد احترام بگذارند. چون جامعه‌ای که کودکی را قربانی آموزش زودرس می‌کند، در واقع آینده خود را می‌سوزاند.

نویسنده: فرخنده امیری

انتهای پیام/

ارسال نظر