مملکت آنلاین:

از وقتی که در درون خود چیزی یافتم

* ماکان خلیقی

از وقتی که در درون خود چیزی یافتم

مملکت آنلاین، از وقتی که در درون خود چیزی یافتم

به پرسش و پاسخ علت و معلول پرداختم

در تمام جواب هایم فقط یک چیز رنگین بود

گَهی نرم وسبک و گهی سفت و سنگین بود

در گمانم که در جواب دنبال اَرکان گشته ام

یا که از تعجب بُهت زده و حیران گشته ام

در بین مردم دنبالش بودم و دیدم که نیست

فهمیدم اصلا او جاندار یا مثل من آدم که نیست

داشتم دیوانه مگیشتم از بس میدیدم حیران شده ام

به هرکس گفتم گفت که من دیوانه یا مجنون شده ام

به خود گفتم که تا نفهمیدم آن چیز اصلا که هست

چرا از جنس و شکل من نیست و ندارد او دو دست

هیچ نخوابم تا که جواب سوال خویش پیدا کنم

یا مثل دیوانه ها شب و روز رو به کوه و دریا کنم

تا که از حال رفتم و خود را در جایی سپیدی دیدم

نمیدانستم کجا هستم و مانند کودکی تنها ترسیدم

ناگه صدایی طنین و زیبا در آن جا به گوشم رسید

گفت که من را صدا کن الله، اَلوِدود یا که اَلمَعید

تتها خالق جهان هستی و تمام موجودات و هر کسی

عالم کل هستم و داننده تمام چیستی ها و حَدَسی

صحبت ها که تمام شد کتاب قرآن کریم را باز کن

گفته هایم را بخوان و خود را با من همساز کن

انتهای پیام/

نویسنده: ماکان خلیقی

ارسال نظر