خوش چهره: کار رسانه آسیب شناسی و پیش بینی است

گفته می شود رسانه ها بر روابط دیپلماتیک کشورها و میزان مطلوبیت برنامه های ارائه شده برای اداره کشور تاثیرگذار هستند و این تاثیرگذاری را تا جایی مهم می دانند که می گویند رسانه ها می توانند به یکی از جریانات اصلی تاثیرگذار در تدوین سیاست خارجی و داخلی تبدیل شوند. به عنوان مثال در هفته گذشته به دو مسئله در حوزه مسائل سیاست داخلی و خارجی اشاره شد. اول؛ موضوع حقابه هیرمند که به مجموعه عوامل درون زا و برون زا بستگی دارد و دیگری برنامه توسعه هفتم که توسط نهادهای داخلی در دست تدوین و تصویب است به همین دلیل برررسی عملکرد رسانه ها در این دو مسئله و ارائه توصیه هایی به آن ها می تواند راهگشا باشد. جلال خوش چهره، فعال رسانه ای و روزنامه نگار می گوید: کار رسانه دادن خبر و پیش بینی است و به عبارتی باید نقاط حساس آسیب زا شناسایی شوند و با برخوردی کارشناسانه و ایجاد بستری منطقی جهت تصمیم سازی و ایجاد امکان برای دولت ها در تصمیم سازی، با سرعت عمل گام برداشت. وقتی این امکان از رسانه های ما گرفته شود، رسانه های ما به عمد یا به سهو و یا بر اثر ناملایمات از داشتن نیروهای مجرب محروم شوند و امکانات برای آموزش نیروهای تحریریه ای در فضای مجازی و مکتوب از بین برود، طبیعتاً نمی توانند نقش آفرینی خود را انجام دهند.

خوش چهره: کار رسانه آسیب شناسی و پیش بینی است

به گزارش مملکت آنلاین، جلال خوش چهره با اشاره به نحوه عملکرد رسانه ها در مواردی مثل حقابه هیرمند که به مجموعه عوامل درونزا(مسئولان داخل کشور) و برونزا (مسئولان کشور همسایه) بستگی دارد، به شفقنارسانه می گوید: باید جایگاه رسانه و کارکردهای آن از سوی دولت شناخته شود.  در اینجا دو نگاه وجود دارد یک نگاه، بسته و دیگری مدرن است. نگاه بسته از پنجره دولت به مسئله نگاه می شود. اما در نگاه مدرن؛ آنچه باعث پویایی رسانه در تاثیرگذاری می شود و کارویژه هایی که در عصر مدرن برای رسانه قائل هستیم این است که رسانه با یک تعامل و جایگاه شریک منصف در مسائل مربوط به منافع ملی، امنیت ملی و سیاست عمومی به رسمیت شناخته شود. این نگاه مدرن هم افزایی و هم پوشانی را به وجود می آورد. در حال حاضر شرایط منطقه و کشور به گونه ای شده که با انواع مشکلات و در عین حال آسیب ها و تهدیدهای بیرونی به لحاظ امنیت نظامی، اقتصادی و محیط زیستی روبه رو هستیم. به هرحال دولت و نظام سیاسی بیش از هر زمان به رسانه ها محتاج است تا بتواند افکار عمومی داخلی را به عنوان یک سیاست عمومی و یک هم صدایی به وجود بیاورد.

با این اوصاف رسانه ها چه زمانی می توانند به چنین هم صدایی برسند؟ خوش چهره پاسخ می دهد: وقتی که بتوانند نزد مخاطبان خود ( افکار عمومی داخلی) معتبر، نافذ و قدرت پیش بینی نسبت به موضوعات را داشته و به نوعی حسگر باشند. در کنار کارکرد دولت هم باید نقش ایجاد انسجام ملی، نقش ایجاد ثبات و اطمینان به آینده، رشد اقتصادی، سرعت عمل به شکل واقعی و منطقی در تصمیم سازی داشته باشند و در عین حال بتوانند خطر تهدیدات بیرونی و داخلی را خنثی کنند.

او انتقاد می کند: متاسفانه به دلایل مختلف اعتبار و قدرت نفوذ رسانه های داخلی در فضای مکتوب و مجازی به شدت دچار آسیب شده است. این آسیب نه از جانب رسانه ها بلکه بیشتر به دلیل محدودیت هایی است که در برابر کارکرد رسانه ها قرار دارد. در بزنگاهی که همه دولت ها در چنین مواقعی از رسانه ها به عنوان بازوی خود در هدایت افکار عمومی یاد می کنند و در ایجاد یک فهم مشترک از منافع ملی، امنیت ملی و سیاست عمومی محتاج هستند، می بینم که امروز رسانه های ما دچار وضعیت ژلاتینی شده اند.

این فعال رسانه ای در بیان دلایل عملکرد ضعیف رسانه ها در بزنگاه های مهم می گوید: دلیل بیشتر به وجود محدودیت ها و کاستن از ایجاد ابتکارهای رسانه ای  برمی گردد و باعث شده تا رسانه های امروز ما در یک وضعیت ضعیفی قرار بگیرند و روز به روز بحرانی تر شوند و بوی خوشی از آینده منطقه نیاید. کما اینکه رسانه ها باید در چنین شرایطی عوامل تهدیدزایی مثل مسئله محیط زیستی را شناسایی کنند، درباره آن هشدار دهند و نقش سنسور داشته باشند. طبیعتاً وقتی رسانه ها به چنین مسائلی ورود می کنند با محدودیت هایی روبه رو می شوند. این مسئله باعث می شود تا آن تعامل منطقی که در عصر مدرن می تواند به رسانه به عنوان شریک منصف جایگاهی دهد و میان دولت سیاسی و افکار عمومی مناظره ایجاد کند، بستر ایجاد فهم مشترک برای رفع مشکلات و توسعه و رشد را از بین ببرد.

او تاکید می کند: مهمترین وظیفه رسانه ایجاد انسجام ملی و کمک به حاکمیت سیاسی برای ایجاد ثبات است و وظیفه یک دولت یا حاکمیت سیاسی ایجاد امنیت بیرونی و زمینه های رشد داخلی است. بنابر دلایل و تجربه های تلخی که رسانه ها در طی سال های اخیر داشتند سبب شده تا شکافی به وجود بیاید و کارکرد رسانه در داخل به گونه ای شود که نتواند به شکل ممکن تاثیرگذار باشد. کار رسانه دادن خبر و پیش بینی است و به عبارتی باید نقاط حساس آسیب زا شناسایی شوند و با برخوردی کارشناسانه و ایجاد بستری منطقی جهت تصمیم سازی و ایجاد امکان برای دولت ها در تصمیم سازی با سرعت عمل گام برداشت. وقتی این امکان از رسانه های ما گرفته شود و رسانه های ما به عمد یا به سهو و یا بر اثر ناملایمات از داشتن نیروهای مجرب محروم شوند و امکانات برای آموزش نیروهای تحریریه ای در فضای مجازی و مکتوب از بین برود، طبیعتاً نمی توانند نقش آفرینی خود را انجام دهند. درحالی که در رسانه های بیرونی این موارد تخصصی شده و برای همین می توانند نقش حسگر را برای نظام های سیاسی بازی کنند و به حاکمیت برای عبور از مشکلات کمک کنند این درحالی است که در رسانه های داخلی، ما این مسئله را از دست داده ایم.

با این حال در مواردی که مسئله مثل برنامه توسعه هفتم، به مجموعه عوامل درونزا بستگی دارد و صرفاً به مسئولان داخل کشور و عملکرد آن ها برمی گردد، رسانه چه رویکردی باید داشته باشد؟ او پاسخ می دهد: رسانه باید در وهله اول موضوع را به نقد بگذارد. دیدگاه افکار عمومی و کارشناسان را مطرح کند، دستش برای نقد باز باشد، در عین حال دیدگاه های دولت را هم مطرح کند. علاوه بر آن رسانه نباید در هیئت یک بولتن دولتی و یا حزبی عمل کند بلکه باید به عنوان شریک منصف برای ایجاد مناظره بین دو طرف در رسیدن به سهم مشترک گام بردارد. علاوه بر آن باید بتواند به نمایندگی از افکار عمومی هر نوع نقد منطقی را به برنامه هایی مثل برنامه توسعه هفتم وارد کند و آن ها را چکش کاری کند.  در اینجا رسانه باید اعتبار و نفوذ بر افکار عمومی و دولت داشته باشد و بتواند در خدمت به امنیت ملی تاثیر بگذارد. باید دید که رسانه ها چقدر توانایی دارند تا نگاه عمومی و افکار عمومی را تبدیل به سیاست عمومی کنند. یا سیاست دولت به عنوان نهاد رسمی و حاکم بتواند دیدگاه های عمومی را در سیاست های عمومی خود جا دهد و یک فهم مشترک در بین دیدگاه عمومی و سیاست عمومی شکل بگیرد که منجر به همدلی شود.

خوش چهره می گوید: ما می بینیم که دولت در مسائل اقتصادی عملکردی متفاوت با بخش هایی از افکار عمومی دارند. در اینجا رسانه ها هم یا موضع منتقد و یا همسو دارند. ولی در اینجا می بینیم که تلاشی برای ایجاد فهم مشترک به وجود نمی آید چون رسانه ها برای انجام کارویژه های خود با محدودیت روبه رو هستند. مشکل ما این است که منافع ملی و امنیت ملی مان در فضای سیاسی و رسانه ای مان دستخوش منافع طیف های سیاسی شده است که همه چیز را براساس کارکرد منافع جناحی خود می بینند. علاوه بر آن رسانه های ما به ویژه رسانه رسمی به رسانه جناحی تبدیل شده است.

این روزنامه نگار به ارائه راهکار می پردازد: در موضوعاتی مثل قضیه قره باغ، برجام، حقابه هیرمند، برنامه توسعه هفتم و… منطقی این است که مناظره ای از سوی دو دیدگاه موافق و مخالف انجام شود و حاکمیت هم دیدگاه خود را در کنار این دیدگاه ها چکش کاری کند تا بتواند تصمیم درستی بگیرد. ما درباره موضوع مهمی مثل برجام هنوز نتوانستیم به یک فهم مشترک ملی برسیم. این درحالی است که رسانه های آمریکایی و دولت آمریکا وقتی بخواهند موضوعی را «تروریستی» بخوانند، نشریات آن ها و دولت به یک فهم مشترک می رسند و افکار عمومی خیلی درگیر مسائل رسمی دولتی نمی شود و خوراک ذهنی و فکری خود را از رسانه ها پیدا می کند. به عبارتی اگر قرار است به موضوعی سفید، سیاه و یا خاکستری فکر کند، رسانه ها آبشخور آن را فراهم می کنند. درحالیکه در ایران غالب رسانه های مجازی، مکتوب، تصویری و صوت با پشتوانه های مالی شدید دولت و حاکمیت سیاسی، کمترین کاربرد را دارند و معمولا افکار عمومی عکسِ دیدگاه آن ها فکر می کند. در اینجاست که رسانه ها نقش آفرینی ضعیفی دارند.

او تاکید می کند: باید نوع تعامل آن ها اصلاح شود، علاوه بر آن حاکمیت سیاسی باید منافع خود را با منافع عمومی گره بزند. باید سیاست امنیتی به یک سیاست عمومی و امنیت عمومی تبدیل شود. ما در حال حاضر که با انواع تهدیدهای داخلی و خارجی روبه شده ایم و به یک فهم مشترک و انسجام ملی نیاز داریم.

انتهای پیام/

ارسال نظر