ظریف: یک وجب از آب‌ها و خاک ایران در جمهوری اسلامی از بین نرفت / دوران بزن‌دررو تمام شده است

وزیر امور خارجه پیشین کشورمان گفت: یک وجب از آب‌های ایران و خاک ایران در جمهوری اسلامی از بین نرفت. دیگر کسی نمی‌تواند مثل دوره قاجار یا پهلوی، ایران را لقمه چرب و نرمی بگیرد که در جنگ جهانی اول، علی‌رغم بی‌طرفی، اشغالش کنند و قحطی بر ایران حاکم کنند، یا در جنگ جهانی دوم، باز هم علی‌رغم بی‌طرفی، ایران را اشغال کنند.

ظریف: یک وجب از آب‌ها و خاک ایران در جمهوری اسلامی از بین نرفت / دوران بزن‌دررو تمام شده است

به گزارش مملکت آنلاین، همایش «خلیج فارس در پرتو تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی» صبح امروز (پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت) با حضور کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین و محمدحسین عادلی، سیاست‌مدار، اقتصاددان و دیپلمات ایرانی در موسسه اطلاعات برگزار شد.

محمدجواد ظریف در سخنان خود با عنوان «تاثیر تحولات بین‌المللی بر خلیج فارس» با تبریک روز ملی خلیج فارس گفت: البته این مبارکی با حادثه بسیار تلخ بندر شهید رجایی در بندرعباس، همه ما را اندوهگین کرده است. همه مردم ایران با خانواده‌های قربانیان این حادثه و با مردم خوب هرمزگان، همدردی دارند. تمام ایران امروز عزادار بندرعباس است و چقدر خوب مردم ایران نشان دادند که در شرایط حساس در کنار هم هستند. جشن و سرور در کوچه و خیابان به عزای عمومی تبدیل شد و چه خوب نشان دادیم که مردم ما زمان‌شناس هستند. چه خوب است که این مردم را به عنوان فرصت و نه تهدید بشناسیم.

معاون پیشین رئیس جمهور گفت: بعد از سخنرانی جامع استاد ارجمندم، جناب آقای دکتر خرازی، صحبت کردن سخت است، اما سعی می‌کنم به برخی زوایایی که ایشان اشاره کردند، بپردازم. قبل از ورود به بحث، عرض می‌کنم که آنچه امروز خدمتتان عرض می‌کنم، خلاصه‌ای از سه مطلب است که در پنج، شش ماه اخیر منتشر شده: یکی مقاله‌ای که در فارن افرز نوشتم، یکی مقاله‌ای درباره طرح مودت که استاد هم به آن اشاره کردند و در روزنامه اکونومیست منتشر شد و دیگری طرح مبنایی است که در آخرین روزهای حضورم در معاونت راهبردی به صورت عمومی منتشر کردیم و دوستان را دعوت می‌کنم این را مطالعه کنند. مبنای بحث‌های من بیشتر این مطلب آخر با عنوان «راهبرد وفاق برای تأمین امنیت ملی مبتنی بر رویکردی تاریخی به مسائل امنیت ملی ایران» است. لذا آنچه عرض می‌کنم مبتنی بر این سه مطلب است که قبلاً تهیه و ارائه شده‌اند.

وی افزود: مبنای عرایض بنده بسیار شبیه به فرمایشات جناب آقای دکتر خرازی است. ممکن است از ادبیات متفاوتی استفاده کنم، ولی مبنای حرف‌ها همان است که ایشان فرمودند و نتیجه عرایضم نیز همان است که ابتدا گفتم: نیاز به نگاه فرصت‌محور؛ آسیب‌شناسی که بنده از روابط ما چه در داخل و چه در خارج دارم، نگاه تهدیدمحور به شرایط است و ضرورت تغییر این نگاه.

تمامی حکومت‌های ایران، در پی دستیابی به اطمینان از امنیت ایران بوده‌اند

ظریف گفت: با این شروع می‌کنیم که تمامی حکومت‌های ایران، چه قاجار، چه پهلوی و چه جمهوری اسلامی، در پی دستیابی به اطمینان از امنیت ایران بوده‌اند. این را از انتقادات و مشکلاتی که با هر کدام داریم کنار بگذاریم. می‌بینید که ما برای به دست آوردن آنچه در جنگ اول ایران و روس از دست داده بودیم، جنگ دوم ایران و روس را شروع کردیم. در دوران قاجار هدف چه بود؟ هدف این بود که امنیت ملی ایران تأمین شود، سرزمین‌های از دست رفته بازپس گرفته شوند. اما چون بر اساس واقع‌بینی نبود و بر اساس رویا بود، نتیجه‌اش این شد که مقدار بیشتری از سرزمین ایران را از دست دادیم. همان کسی که گفته بود ما با شش کرور مالیات نمی‌توانیم در برابر ششصد کرور مالیات بایستیم و برای همین منزوی شده و از تهران خارج شده بود، یعنی قائم‌مقام را برگرداندند تا ترکمانچای را به ناگزیر امضا کند. اما هدف واقعاً چه در جنگ اول، چه در جنگ دوم، چه در گلستان، چه در ترکمانچای، تأمین امنیت ملی ایران بود. اشتباهاتی شد، ولی ترکمانچای به جای اینکه سقوط ایران را رقم بزند، مرز ایران را به آن سوی ارس برد.

وی ادامه داد: در دوران پهلوی هم همین تلاش وجود داشت؛ ابتدا در تلاشی که رضاشاه برای توافق با عثمانی کرد، شط‌العرب را از دست داد. در مرحله بعدی، فیروزه و پس از آن آرارات را از دست داد اما تلاش وجود داشت. نمی‌توان گفت رضاشاه می‌خواست مناطقی از ایران را واگذار کند. در پهلوی دوم هم همین تلاش بود. هدفش از ابتدا این بود که آنچه پدرش از دست داده بود را بازپس بگیرد. بازپس‌گیری شط‌العرب یکی از اهداف تاریخی‌اش بود. اما پهلوی دوم این را در قالب دکترین نیکسون دنبال کرد. دکترین نیکسون در واقع سیاست دو ستونی امنیت خلیج فارس بود. نیکسون واگذاری اجرای امنیت به کشورهای منطقه را مطرح کرد و شاه از این استفاده کرد و دکترین دو ستونی جانسون را به دکترین تک‌ستونی نیکسون تبدیل کرد که سعودی‌ها هیچ‌گاه ایران را به خاطر آن نبخشیدند.

وی افزود: اولین پیروزی ایران در ۱۸۰ سال، یعنی بعد از فتح تفلیس توسط آقامحمدخان، در سال ۱۹۷۳ در جنگ ظفار و دومی در سال ۱۹۷۵ در قضیه عراق و قرارداد ۱۹۷۵ اتفاق افتاد. اینکه بعد از ۱۸۰ سال شکست‌های پیاپی در مسیر تحقق امنیت ملی ایران و حفظ حاکمیت سرزمینی، اولین بار پیروز شدیم، باید در یک سیر تاریخی نگاه شود. اما این پیروزی از روشی شکل گرفت که نمی‌پسندیدیم و آن وابستگی بود. از زمان دکترین نیکسون تا پایان حکومت پهلوی، شاه تلاش کرد تمامیت سرزمینی و اعتماد ایران به آن را از طریق وابستگی به دست آورد. به این معنا که روش تفاوت داشت اما هدف، یک هدف است که از زمان قاجار آغاز شده و تا زمان پهلوی دوم ادامه پیدا کرد.

نگاه جمهوری اسلامی، تامین امنیت ملی از مسیر درون‌زا است

وزیر امور خارجه پیشین کشورمان گفت: جمهوری اسلامی ایران هم در راستای همان هدف عمل کرد؛ به این معنا که جمهوری اسلامی ایران هم خواست بتواند تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور را فراهم کنم منتها، از مسیر مستقل و از مسیر درون‌زا. پیش از این می‌بینیم که شاه زمانی که با مشکلاتی در برابر انقلاب مواجه شد، چون نگاهش برون‌نگر بود، گفت یک نخست‌وزیری بیاوریم که انگلیسی‌ها خوشحال شوند، چون فکر می‌کرد انقلاب را آنها پیش میبرند. در زمان جمهوری اسلامی، وابستگی ما به مردم شد. با اتکای به مردم، جمهوری اسلامی یک روند و روش جدیدی را در همان مسیر گذشته یعنی تأمین امنیت ملی ایران ادامه داد. ۴۰ سال از جمهوری اسلامی گذشته و ما تاکنون تنها حکومتی بعد از نادرشاه بودیم که یک وجب از خاک ایران را از دست ندادیم. به عبارت دیگر، این را علی‌رغم مخالفت همه دنیا به دست آوردیم.

وی ادامه داد: در جنگ عراق، همه ما شاهد بودیم که دنیا چه کرد: روس‌ها میگ می‌دادند، انگلیسی‌ها شیفتن می‌دادند، آمریکایی‌ها از طریق عربستان آواکس می‌دادند، چینی‌ها سیرکور می‌دادند، فرانسوی‌ها اگزوست و میراژ می‌دادند. حتی نمی‌توانستند میراژ را مستقیم به عراق برسانند، آن را اجاره می‌دادند تا علیه ایران استفاده شود. آلمان‌ها هم شیمیایی می‌دادند. من روز اولی که حضرات را دیدم، به آن‌ها گفتم: روی‌تان زیاد نکنید. گفتند چرا قطعنامه‌های شورای امنیت را اجرا نمی‌کنید، گفتم روی‌تان را زیاد نکنید اینجا ما شما را محاکمه‌ می‌کنیم. جمهوری اسلامی در این شرایط در جنگ، حالا نمی‌گویم برنده شد، ولی یک وجب از خاک کشور را از دست نداد. حتی شاه بحرین را داد، اما ما یک وجب خاک کشور را نداریم که از دست داده باشیم.

به قول مقام معظم رهبری، دوران بزن‌دررو با ایران تمام شد

ظریف گفت: بعضی‌ها راجع به خزر یا دریای کاسپین حرف‌هایی می‌زنند، که اگر شد می‌گویم که در زمان شاه در دریای کاسپین چه خبر بود. عرض کنم که یک وجب از آب‌های ایران و خاک ایران در جمهوری اسلامی از بین نرفت. حتی به وضعیتی رسیدیم که آمریکا به ما حمله کرد، شهید سلیمانی را در یک اقدام تروریستی، آمریکایی‌ها شهید کردند. البته قبلش ما پهپاد آمریکایی را زده بودیم. ما تنها کشوری هستیم که به پایگاه آمریکایی حمله کردیم. اسرائیل به ما حمله کرد، ما هم کشوری هستیم که اسرائیل را زدیم. حالا بعضی‌ها می‌گویند این نشانه ضعف ما بود؛ چه موافق باشیم چه مخالف، عرض می‌کنم به اسرائیلی‌ها و آن‌هایی که می‌گویند امروز ایران ضعیف شده، باید گفت اگر این موشک‌ها به جای مناطق خالی نظامی، وسط مناطق جمعیتی می‌خورد، آن وقت معلوم می‌شد توان ایران چقدر است. لذا به قول مقام معظم رهبری، دوران بزن‌دررو با ایران تمام شد. دیگر کسی نمی‌تواند مثل دوره قاجار یا پهلوی، ایران را لقمه چرب و نرمی بگیرد که در جنگ جهانی اول، علی‌رغم بی‌طرفی، اشغالش کنند و قحطی بر ایران حاکم کنند، یا در جنگ جهانی دوم، باز هم علی‌رغم بی‌طرفی، ایران را اشغال کنند.

نگاه تهدیدمحور دیگر برای ما ضروری نیست

وی افزود: در طول تاریخ، ایران همواره آماج حملات بوده و در ۲۰۰ سال گذشته، خاک ما را اشغال می‌کردند. اما اکنون به شرایطی رسیده‌ایم که دیگر نگاه تهدیدمحور برای ما ضروری نیست. ما می‌توانیم با نگاه فرصت‌محور، پرشی به آینده داشته باشیم. اینجا جمله‌ای عرض می‌کنم: ما دو نوع آینده می‌توانیم داشته باشیم؛ یک آینده پیش فرض و یک آینده خلق‌شده یعنی یا می‌توانیم آینده‌مان را بر اساس گذشته بسازیم که در این صورت همواره گذشته را تکرار خواهیم کرد و زندانی گذشته خواهیم بود یا می‌توانیم امروز و دستاوردهای امروز را مبنایی برای آینده‌ قرار دهیم. در این صورت، دچار رویا نیستیم.

معاون پیشین رئیس جمهور گفت: مثالی می‌زنم؛ فرض کنید زمینی خریده‌اید. می‌توانستید آن را ۱۰ میلیارد بخرید، اما ۱۵ میلیارد خریدید. دو حالت دارد: یا مدام با خودتان و فروشنده دعوا می‌کنید که چرا ۱۵ میلیارد خریدم و در گذشته باقی می‌مانید، یا می‌گویید بیایم روی این زمین کارخانه، باغ، خانه یا پروژه‌ای بسازم. این یعنی گذشته را سکوی پرش برای آینده کردید. ما برای رسیدن به آنچه امروز داریم، هزینه‌های زیادی داده‌ایم و همواره مدیون کسانی هستیم که این هزینه‌ها را پرداخته‌اند. همیشه مدیون شهدا، جانبازان، ایثارگران، امام و مقام معظم رهبری هستیم، چون بدون این‌ها نمی‌توانستیم به اینجا برسیم. حالا می‌خواهیم تا فردا بنشینیم و بگوییم می‌توانستیم ۱۰ میلیارد هزینه کنیم، سلمنا، خیلی خوب. حالا چه؟ آیا اگر تا قیامت غصه بخوریم که چرا فلان جا اشتباه کردیم، چرا جنگ را دیر تمام کردیم، چرا فلان کار را می‌توانستیم کنیم و نکردیم، این باعث می‌شود خسارات به ما برگردد یا باعث می‌شود در گذشته زندانی بمانیم و نتوانیم جلو برویم. هرچه در گذشته بمانیم، نگاه تهدیدمحور را تقویت کرده‌ایم. خیال می‌کنیم از دوستان نظامی گله می‌کنیم، اما نمی‌دانیم که همان نگاه تهدیدمحور را تقویت می‌کنیم.

حرکت به آینده یعنی باید منطقه را به عنوان فرصت ببینیم

وی ادامه داد: ببینید، چین ۱۰۰ سال دوران حقارت داشت و مائو به این دوران پایان داد. برخلاف آنچه گفته می‌شود که چین از ۱۹۷۶ با مرگ مائو پیشرفت کرد، واقعیت این است که چین از ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳، با باور به اینکه زمان پرش به آینده فرا رسیده، این پرش را شروع کرد. لذا ما نه نیاز به جام زهر و نه نیاز به بازگشت به گذشته داریم. ما نیاز به حرکت به آینده داریم. حرکت به آینده یعنی اینکه منطقه را فرصت ببینیم. دیگر کسی در این منطقه نمی‌تواند ایران را بدون هزینه تهدید کند، چون این وضعیت ناممکن است. ما نیاز نداریم هر حرکتی در منطقه را تهدید خودمان کنیم.

وی افزود: دنیا متحول شده، زمان ائتلاف‌ها و اتحادهای دائمی به سر آمده است. ما با آقای دکتر سجادپور در سال ۹۵ کتابی به نام «جهان پساغربی» نوشتیم. در آن گفتیم دوران اتحادهای دائمی تمام شده و زمان ائتلاف‌های موقت رسیده است. خیلی‌ها توجه نکردند. پارسال، کسینجر به مناسبت صدمین سال حیات شرم‌آورش، مقاله‌ای نوشت و مصاحبه‌ای با یک مجله کرد و گفت دوران اتحادهای دائمی تمام شده و ائتلاف‌های موقت شروع شده و همه دنیا تیترش کردند، اما نفهمیدند که آقای دکتر سجادپور قبلاً این را گفته بود. اگر قبول داریم که دوران اتحادهای دائمی تمام شده و زمان ائتلاف‌های موقت است، همان‌طور که پارسال همین‌جا گفتم، کشورهای خلیج فارس این مساله را بهتر از ما درک کردند. برای همین در مساله اوکراین، علی‌رغم اینکه به اصطلاح متحد آمریکا هستند، در همراهی با روسیه موضع می‌گیرند و برای بهبود روابطشان با ایران، از چین به جای آمریکا استفاده می‌کنند. سال ۲۰۱۶، وقتی اوباما به آن‌ها گفت باید خودتان مشکلات‌تان را با ایران حل کنید، ما از دیوار سفارت بالا رفتیم اما در ۲۰۲۱، وقتی شی جین‌پینگ در چین گفت عربستان ستون امنیت منطقه است، آن‌ها آمدند با ما روابط را بهبود دادند. یعنی دیگر دوران اتحادهای دائمی تمام شده و باید از فرصت‌ ائتلاف‌های موقت استفاده کرد. سعودی‌ها از زمان واقعه آرامکو از خواب بیدار شدند و این را فهمیدند که نمی‌شود امیدوار بود آمریکا خودش را برای حمایت از منافع ما به خطر بیندازد. ما هم باید این را بفهمیم که نه چین و نه روسیه به خاطر منافع ما، منافع خودشان را به خطر نخواهند انداخت. این به معنای آن نیست که چین و روسیه بد هستند، اتفاقاً من معتقدم باید روابط راهبردی با چین و روسیه داشته باشیم، اما باید دنیا را درست بفهمیم و بشناسیم.

مردم، بهترین و بزرگ‌ترین فرصت ما هستند

ظریف گفت: لذا موضوع اول این است که تحقیر تاریخی ایران تمام شده است. امروز ایران به برکت انقلاب، خون شهدا و رهبری امام و رهبری عزتمند است. ما می‌توانیم از این موقعیت و شرایط جهانی استفاده کنیم و یک پرش کنیم. من این را در فارن افرز نوشتم و فکر نکنید اینجا شعار می‌دهم چرا که در ایران از رهبری دفاع کردن نان و آب دارد. پرش به جلو یعنی اینکه ما مردم خودمان را باور کنیم. مردمی که این‌قدر خوب می‌فهمند. دیدید چقدر جنجال بی‌خود بر سر فستیوال کوچه به راه افتاد و بعد دیدیم کسانی که در فستیوال کوچه بودند، چقدر بهتر از ما می‌فهمیدند، چقدر زمان‌شناسی‌شان بهتر از ما بود. چرا باور نداریم امام فرمود مردم ولی نعمت ما هستند. چرا باور نداریم که امام گفت آن بچه از من بهتر می‌فهمد؟ امام شوخی می‌کرد؟! باور کنید مردم بهترین و بزرگ‌ترین فرصت ما هستند. زنان و جوانان ما بهترین فرصت ما هستند.

وی تاکید کرد: من معتقدم اگر روزی قرار باشد راه همکاری با آمریکا باشد، من موافقم با یک تریلیارد دلار سرمایه‌گذاری که آقای دکتر عراقچی گفته‌اند اما مهم‌ترین سرمایه ما مغزهای ایرانی هستند. ما بهترین برنامه‌نویسان، فیزیک‌دانان و شیمی‌دانان را در ایران داریم. آمریکا این‌ها را از دانشگاه‌های ما جذب می‌کند و می‌برد. این‌ها که اینجا در کنار خانواده‌هایشان هستند، می‌توانند منبع تغذیه فکری باشند. خودمان را دست‌کم نگیریم. من از اصطلاح قدرت نرم و سخت استفاده نمی‌کنم، بلکه از قدرت مادی و معنوی استفاده می‌کنم، چون نمی‌خواهم بگویم قدرت سخت زیربناست و قدرت نرم خیر. قدرت معنایی به همان اندازه قدرت مادی مهم است.

پیش از سازه‌انگاران، امام (ره) قدرت معنایی را می‌فهمید

وی افزود: اگر سازه انگاران نیامده بودند و قدرت معنایی را مطرح نکرده بودند، کسی که قبل از دیگران از آن صحبت کرد، امام بود که معنای قدرت معنایی را می‌فهمید. ما وقتی در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله گفتیم ایران باید الهام‌بخش باشد، بدون اینکه نام سازه‌انگاری را شنیده باشیم، نشان دادیم که به قدرت معنایی باور داریم. اگر تئوریسین‌ها قدرت معنایی را تبیین نکرده بودند، ما به عنوان جمهوری اسلامی باید این کار را می‌کردیم. اما متأسفانه وقتی دنیا به سمت احترام به قدرت معنایی رفت، ما خیال کردیم همه‌چیز قدرت مادی است. مبنای نیازمان، قدرت‌مان، و هرچه داریم را بر این اساس تعریف کردیم. این قدرت معنایی ماست، این الهام‌بخشی ماست. اینکه در آفریقا کسی نام کوچکش را روح‌الله خمینی می‌گذارد، این قدرت ماست. ارزش این قدرت را باید بدانیم. ما قدرت مادی هم پیدا کردیم تا بتوانیم از خودمان دفاع کنیم. این قدرت مادی شاید قابلیت دعوا با آمریکا را نداشته باشد، اما این توانایی را دارد که آمریکا را از ضربه زدن به ما نگران گند. این دو بند دارد. این قدرت بر پایه خون شهدا و زخم‌هایی که جانبازان شیمیایی ما هنوز تحمل می‌کنند، ساخته شده است. این قدرت را بپذیریم و از این فرصت جهانی و منطقه‌ای استفاده کنیم.

امنیت را با امنیتی‌سازی اشتباه گرفتیم

این استاد دانشگاه گفت: کشورهای منطقه، از دید جهانی، اولاً به این نتیجه رسیده‌اند که امنیت خریداری‌شده، برایشان امنیت نمی‌آورد، همان‌طور که در آرامکو دیدند. دوم اینکه به این نتیجه رسیده‌اند که بدون وجود ایران قوی، اسرائیل بزرگ‌ترین تهدید برای کشورهای عربی است. در سال ۱۹۹۱ اتفاقی در منطقه افتاد که خواستند روند سازش را شروع کنند، من این را گفتم و یک خانم اسرائیلی گفت ظریف دروغ می‌گوید، اسنادش در روزنامه اطلاعات منتشر شد. آقای اسحاق رابین به همراه آقای لوبرانی، سفیر سابق اسرائیل در ایران و مشاور نخست‌وزیری، تصمیم گرفتند که بدون ایجاد دشمن جدید نمی‌توانند جامعه اسرائیل را راضی به سازش با اعراب کنند، لذا دشمن جدیدی ایجاد شد، روایت‌های تاریخی جدیدی شکل گرفت. به جای روایت نجات بابل، روایت استر و مردخای را آوردند، یعنی ایران به دشمن جدید تبدیل شد. این دعوا بین امنیت و امنیتی‌سازی است. دو سه هفته پیش، مقاله‌ای در مجله ژئو استراتژیک از بنده و آقای دکتر کریمی منتشر شد که تفاوت امنیت و امنیتی‌سازی را توضیح می‌دهد. اشتباه ما این است که امنیت را با امنیتی‌سازی اشتباه گرفتیم. اسرائیلی‌ها بازی‌ای که با ما کردند، بازی تهدیدانگاری و امنیتی‌سازی بود که از سال ۱۹۹۰ شروع شد.

وی ادامه داد: جنگ ایران و عراق تمام شد و بازی‌هایی که اسرائیل در آن زمان انجام داد، خود موضوعی است که نیاز به تحقیق دارد. مثلاً بررسی شود که رادیو اسرائیل در چه زمان‌هایی اعلام می‌کرد عراق در ضعیف‌ترین وضعیت است. از این بحث بگذریم. این وضعیت را با مردم اسرائیل شروع کردند؛ با ایجاد نگرانی در جامعه بین‌المللی درباره بمب هسته‌ای ایران ادامه دادند و سپس این نگرانی به جهان عرب بردند. یادتان است در زمان خانم کلینتون، بحث کشورهای مقتدر منطقه مطرح شد؟ همه این‌ها برای این بود که خطر جدیدی معرفی کنند. حالا اینکه آمریکا اصولاً تمایلی به ماندن در این منطقه ندارد و می‌خواهد مشکلات منطقه را پایان دهد تا حضورش را کمرنگ کند و به سمت چین برود.

اعراب، ایران را نیروی متوازن‌کننده منطقه می‌دانند

وی افزود: آقای ویتکاف گفت برجام به نفع ایران بود اما اینکه در برجام آمریکایی ها حاضر شدند به ایران امتیازاتی بدهند این بود که می‌خواستند قائله را در منطقه ختم کنند، نیاز به حضورشان کمتر شود و به سمت چین بروند. به نظر من، پیمان ابراهیم، واگذاری امنیت منطقه به اسرائیل بود. دو کشور مخالف خروج آمریکا از منطقه بودند: اسرائیل و عربستان؛ چون هر دو ایران را برنده این معادله می‌دانستند. حالا شرایط عوض شده است و اعراب نگران قدرت اسرائیل هستند و فکر می‌کنند نیروی متوازن‌کننده باعث می‌شود ادعای نیل تا فرات را اسرائیلی‌ها زیاد تکرار نکنند، این نیروی متوازن‌کننده ایران است. حالا اعراب ناگهان تغییر عقیده نداده‌اند یا خواب‌نما نشده‌اند که روابط این‌گونه شود. از نظر جهانی، کشورهای منطقه دیگر نمی‌توانند به نیروی خارجی اعتماد کنند و از طرف دیگر نگران قدرت اسرائیل شده‌اند. ما این زمینه را داریم، این توان و امکانات را داریم. در آن مقاله مودت، زمینه‌های همکاری را نوشتیم. آنجا من توضیح بیشتری درباره زمینه‌های همکاری از کنترل محیط زیست خزر و خلیج فارس گرفته تا موضوعات دیگر داده‌ام. البته بنده برای اولین بار پیشنهاد منطقه مودت را گسترده‌تر از منطقه هرمز مطرح کردم. فکر می‌کنم برای منطقه مودت، حضور مصر، ترکیه، آینده یمن، اردن و سوریه مهم است تا بتوانیم مجموعه‌ای متوازن داشته باشیم.

برای ساخت آینده، با گذشته خودمان آشتی کنیم اما زندانی آن نباشیم

ظریف گفت: ما در گفت‌وگوهای سوریه به حضور مصر اصرار داشتیم. آمریکایی‌ها نمی‌خواستند مصری‌ها باشند، آن‌ها می‌گفتند شما و کشورهای خلیج فارس باشید. ما بودیم که به حضور مصر و عراق اصرار کردیم. دوستانی که کار منطقه‌ای یا بین‌المللی کرده‌اند می‌دانند که در سازمان‌های بین‌المللی، نزدیک‌ترین مواضع را ایران و مصر به هم دارند. لذا این امکان وجود دارد که با توجه به وضعیت جدید ایران، جهان و منطقه، آینده متفاوتی بسازیم. برای ساخت این آینده متفاوت، اولین کار این است که با گذشته خودمان آشتی کنیم، از آن یاد بگیریم، اما زندانی گذشته نباشیم. دنبال پیدا کردن مسئول اینکه چرا هزینه زیاد کردیم، چرا خرج زیاد شد، چرا این مشکلات پیش آمد، نباشیم. به گذشته افتخار کنیم و با افتخار به آن، به جلو پرش کنیم، نه اینکه در گذشته بمانیم.

وی در پایان گفت: از این شرایط استفاده کنیم؛ شرایط همیشه یکسان نخواهد بود. اگر منطقه را تهدید فرض کنیم، منطقه تهدید خواهد شد. بر اساس قاعده پیشگویی‌های خودکام‌بخش، آینده‌ای وجدآفرین برای این منطقه پیش‌بینی کنیم. ما نمی‌خواهیم پیشگویی کنیم، می‌خواهیم آینده‌ورزی و آینده‌سازی کنیم. آینده این منطقه می‌تواند متفاوت از گذشته باشد. نگوییم نمی‌تواند، چون گذشته این‌گونه بوده است این یعنی زندانی گذشته بودن. ما نیاز داریم به سمت آینده برویم. آن وقت اندیشکده‌های ما می‌توانند بدون اینکه زندانی گذشته باشند، درباره آینده‌ای ساخته‌شده، آینده‌ای پیش‌ساخته، آینده‌ای که ما می‌سازیم، صحبت کنند. ما خودمان می‌توانیم آینده‌مان را بسازیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر