اختصاصی مملکت آنلاین/
سقوط اقشار متوسط جامعه به زیر خط فقر
با اینکه هر روز می شنویم که مسئولان نظارت کانل بر قیمت ها دارند ولی این روزها حتی میتوان دید که قیمتها ساعتی تغییر می کنند و مردم سردرگم و گیج از قیمت های متغییر و ناتوانی از تهیه بسیاری از کالاها همچنان نظاره گر اوضاع نابسامان بازار هستند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی مملکت آنلاین، افزایش ناگهانی قیمت ها همه را به تکاپو درآورده است، مردم نگرانند و تلاش می کنند که هرچه می توانند بیشتر کالا بخرند تا به قول خودشان ضرر نکنند.
نانی که برای بدست آوردنش باید مشقت های زیادی را تجربه کرد و با توجه به گرانی حاکم بر بازار به دست آوردن این یک لقمه نان برای برخی زحمت های فراوانی را در پی دارد.
افزایش قیمت کالاهای اساسی بر زندگی اقشار متوسط جامعه تأثیر زیادی گذاشته و باعث سقوط این قشر به زیر خط فقر شده و دیگر تحمل این شرایط برایشان سخت و صدای آنها را در آورده است.
در دو سال اخیر به طرز عجیبی قیمتها از کالاهای بزرگ تا کوچک و مواد غذایی، نه بهصورت ماهانه بلکه روزانه و یا حتی ساعتی بالا میرود.
افزایش گرانی در کشور از افزایش دلار و ارز آغاز شد، وقتی دلار بالا رفت بهدنبال آن خودرو، لوازم خانگی، برقی و حتی گوشت و مرغ و میوه گران شد، گرانی افسارگسیختهای در کشور به راه افتاد که دیگر مدیریت آن کار هر کسی نبود.
البته بعد از مدتی دلار نه به قیمت قبلی اما به حالت تقریباً ثابت برگشت ولی اجناس و کالاها همچنان گران و دائماً در حال افزایش است و هر روز مردم با یک شوک و رونمایی از گرانی جدید کالاها مواجه میشوند.
یک بار تخممرغ، یک بار رب گوجهفرنگی، روغن نباتی، یک بار سیبزمینی و پیاز و حتی در سال گذشته پوشک بچه نیز چندین برابر شد.
افزایش قیمت کالاهای اساسی بر زندگی اقشار متوسط جامعه تأثیر زیادی گذاشته و باعث سقوط این قشر به زیر خط فقر شده، گرانیها سبب حذف فرآوردههای پروتئینی از سفرههای بسیاری از مردم شد و دیگر تحمل این شرایط برایشان سخت بوده و صدای آنها را در آورده است.
این اعتراض به گرانی و گلایه از حل نشدن مشکل، این روزها در میان مردم در همه جا شنیده میشود، در مغازهها، سوپرمارکتها و فروشگاهها، کوچه و بازار و یا در میان مسافران تاکسی.
گرانی بیامان کالاهای مصرفی از دو سال پیش و بهخصوص از سال ۹۹ با آمدن کرونا به اوج خود رسیده بطوریکه قیمت کالاهای اساسی و مواد غذایی بهصورت ساعتی افزایش مییابد و تأثیرات منفی در زندگی مردم میگذارد.
شوک گرانی کالاها چنان غیرقابلباور است که اصطلاحاً باید گفت اقتصاد از دست مسئولان در رفته و شکاف دستمزدها با هزینه معیشت و اختلاف میان درآمدهای دهک اول و آخر جامعه در سطح جامعه طی این چندماهه اخیر عمیقتر شده و افزایشی چشمگیر داشته است.
بااینکه مسئولان ادعا دارند بر قیمت کالاها در بازار نظارت میشود اما به نظر میرسد تولیدکننده فرایند قیمتگذاری را خود به دست گرفته و با افزایش قیمتها، توان و مقاومت اقشار متوسط و ضعیف جامعه را هدف گرفته و سفره آنان را کوچک و کوچکتر کرده است.
ناگفته نماند که افزایش قیمتها و تورم در حالی در ماههای اخیر اتفاق افتاده است که مسئولان آن را ناشی از افزایش قیمت ارز و دلار میدانند. البته در وضعیتی که اکثر کالاهای تولیدشده در خود کشور و حتی خود استان ها است و حتی توانسته ایم محصولاتمان را به خارج کشور نیز صادر کنیم، گرانیهای لحظهای، جای تردید و سؤال دارد.
انگار دولت بازار را به حال خود رها کرده است و این افزایش قیمتهای سرسامآور میتواند یک بحران جدی برای کشور محسوب شود و در این بین مردم در آتش گرانیهای ساعتی میسوزند و اگر هر چه سریعتر در این زمینه اقدام نشود تبعات جبرانناپذیری در انتظار ما خواهد بود.
فرازوفرودهای قیمتهای اجناس و کالا و التهاب بازار خطرناک است و این التهاب در بازار ضمن خسارت به مردم منجر به رسیدن آسیب به تولیدکنندگان نیز میشود و باید هرچه سریعتر مسئولان تدابیر لازم را بیندیشند. که با توجه به فعالیت مسئولان در چند سال اخیر رسیدگی و تدبیر اندیشیدن بعید به نظر می رسد.
گرانی اجناس و نیازهای روزمره، امان مردم را بریده است و متاسفانه در این میان کسی هم پاسخگو نیست؛ چنین وضعیتی است که امید مردم بهخصوص اقشار کمدرآمد را به نا امیدی تبدیل کرده است و آرزوهای آنها را در زمینه داشتن زندگی بهتر نقشبرآب کرده است.
متأسفانه اختلاف طبقاتی در کشور غوغا میکند و تعداد زیادی از مردم به نان شب خود نیز محتاج هستند و باید خیلی سریع برای رفع مشکلات معیشتی مردم وارد میدان شد و نمیتوان وقت را تلف کرد.
و البته کاملا مشخص است که به دلیل ناکارآمدی مدیریت اقتصادی تمام نظریههای اقتصادی یا جواب نمیدهند و یا برعکس میشوند.
دولت به فکر تأمین معیشت زندگی کارگران و مردم نیست و افزایش قیمت کالاهای اساسی بر زندگی اقشار متوسط جامعه تأثیر زیادی گذاشته و باعث سقوط این قشر به زیرخط فقر شده و دیگر تحمل این شرایط برایشان سخت شده و صدای آنها را درآورده است.
حتی قیمت کالاها آنقدر بالا رفته که به عنوان مثال قیمت یک شانه تخم مرغ از یارانه دولت سبقت گرفته و نمی توتن انتظار داشت این کمکمعیشتی یا یارانه بتواند گره ای از مشکلات مردم باز کند و کاملا بی تاثیر و به درد نخور شده است .
حال این روزها در خیابان و بازار و در دورهمی های ساده بحث گرانی دادوبیداد مردم را درآورده و مسئولان نیز جامعه را در گرداب گرانی و تورم و مشکلات به حال خود رها کردهاند که اگر فکری نکنند با تورم و افزایش قیمت کالاها شکاف طبقاتی نیز بیشازپیش خواهد شد و بهوضوح مردم فقیر ما فقیرتر خواهند شد.
نرخ خط فقر به نزدیک 10میلیون تومان رسیده است و کارگران که قربانیان اصلی گرانی و تورم هستند با حقوق کنونی و دستمزد امسال، یک خانواده کارگری حتی ۱۰ روز از ماه هم نمیتواند زندگی کند.
درآمد کارگران کفاف ده روز از ماه را هم نمیدهد و بالا رفتن قیمتها در بازار و افزایش قیمت اقلام مصرفی، فشارها را آنچنان زیاد کرده که حتی رژیمهای غذایی در حال رسیدن به صفر است و حذف میوه و اقلام دیگر نقطه آغاز این فرایند است. با این سطح از درآمد پایین این اقشار مسلم است که سفره آنان خالی و خالیتر میشود. البته طبیعی است با این شرایط اقتصادی جز این هم انتظاری نمیرود.
?زندگی کردن برای زنده ماندن، اتفاق تلخی است که این روزها شاهد آن هستیم. در این سبک، دیگر تفریح کردن، سفر کردن و در نهایت لذت بردن از زندگی جایی ندارد و همه به فکر یک لقمه نان هستند.
مردم هر روز امیدوارند که شاید بتوانند در روزهای آینده مواد غذایی را با قیمت ارزانتر تهیه کنند و بهقول معروف از خجالت خانوادههایشان درآیند، اما دوباره خبر میرسد که قیمتها بالا و بالاتر رفته و نسبت به قیمتهای ماههای پیش افزایش چند برابری داشته است.
مسئولان باید در زمان گرانی ها و تورم این را نیز در نظر بگیرند که در شرایط اقتصادی کنونی جامعه و بیکاری، تورم و فقر موجب افزایش نرخ ارتکاب جرم میشوند، چون این عوامل تفاوت میان جرم و کار قانونی را افزایش میدهند.
یکی از مباحثی که در شرایط تورم و گرانی بسیار اهمیت دارد این است که افراد احساس از خودبیگانگی پیدا میکنند؛ چرا که به اندازهی تلاش و کارشان، پول دریافت نکرده و میزان دریافتی نیز متناسب با رشد تورم و گرانی در جامعه نبوده و بسیار از شرایط جامعه و اقتصاد عقب است. همین باعث میشود افراد احساس بدی نسبت به خودشان داشته باشند و از خودشان فاصله بگیرند. علاوه بر این، احساس محرومیت نسبی افراد جامعه بیش از پیش برجسته و به موازات آن احساس شادی و رفاه ذهنی آنان کمرنگ میگردد.
مهمترین نکتهای که شاید در بسیاری از تحلیلها و مسائل مربوط به این قضیه به آن توجه نشده باشد، بحث شاخص فلاکت است. شاخص فلاکت مجموعهای از نرخ تورم به علاوهی نرخ بیکاری است. بسیاری اوقات تورم و افزایش نرخ قیمتها، تأثیرات مستقیمی بر بیکاری میگذارند؛ افراد زیادی کار خود را از دست میدهند و بسیاری دیگر نیز مجبور به تعدیل نیرو میشوند. در چنین شرایطی که نرخ تورم افزایش پیدا میکند و بیکاری نیز بیشتر میشود، شاخص فلاکت بالا میرود. اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود. اگر بیکاری در جامعه یک واحد افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک واحد افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.
هرچند در این میان مردم همچنان به بازگشت ثبات به بازار امیدوار هستند و انتظار دارند مسئولان بتوانند با کنترل و نظارت بر قیمتها و مقابله با گرانفروشی و قاچاق کالاها شرایط زندگی را بهبود ببخشند و امید دوباره را در دل مردم زنده کنند.
یادداشت: فرخنده امیری
انتهای پیام/