علی فروغی و این همه محبوبیت؟!

این کم هنری نیست که به جای استفاده از سرمایۀ اجتماعی محبوبیت یک مجری و برنامه ساز او را طرد کنند تا جایی که همکار و دستیار او سر از تلویزیون اینترنشنال درآورد و قتی خودش می‌ماند بگویند «از مدار خارج شده بود».

علی فروغی و این همه محبوبیت؟!

به گزارش مملکت‌آنلاین، مهرداد خدیردر عصر ایران نوشت: استقبال گسترده از گزارش عادل فردوسی‌پور در صفحۀ فارسی اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا (ای.اف.سی) را باید فراتر از علاقه به صدای یک گزارشگر دانست.

این یک واکنش اجتماعی به یکی از بارزترین نمادهای انحصارگرایی و بنگاهی است که سالانه 2000 میلیارد تومان بودجه می‌گیرد اما به خواست عمومی وقعی نمی‌نهد.خود صدا و سیما انحصار گراست و آن وقت یک نفر درون آن هم انحصار مضاعفی ایجاد کرده: انحصار در انحصار. آدم یاد تأاتر تلویزیونی حصار در حصار در دهه ها سال قبل می افتد!

در نگاه علی فروغی رییس جوان شبکۀ سیما عادل فردوسی پور کارمند و مرئوس است و باید به رییس خود احترام بگذارد.

آقای فروغی اما رسانه و مجری برنامه ای 20 ساله با مخاطب میلیونی را با ادارۀ قند و شکر و عادل فردوسی پور را با دیگرانی که به تعبیر بامداد شاعر «نوالۀ ناگزیر را گردن کج می کنند» اشتباه گرفته بود.

فردوسی پور بیشتر روزنامه نگار است تا کارمند سازمان صدا و سیما و روزنامه نگار واقعی به «من» خود و فردیت رشد یافته و استقلال حرفه‌ای بها می دهد و همواره باز از زبان شاعر پیش گفته از خود می‌پرسد: «با خود وفادار می‌مانم آیا؟»

این وفاداری به خود و خم نشدن و کرنش نکردن در برابر رییسانی که مالک نیستند و تنها امانتی به آنها سپرده شده اما انگار برای برخی گران می‌افتد و انتظار دارند همه به خاطر حقوق ماهانه تسلیم و مطیع باشند.

انحصاری بودن صدا و سیما احتمالا این تصور را ایجاد کرده بود که یا فرد تبعیت می‌کند و تن می‌دهد مثل جوانی که از این فرصت استفاده کرده و خود را بالا کشیده و می‌خواهد پول و شهرتی به هم بزند که حرام هم نیست. یا این شغل و حقوق و مزایای آن را ترک کند وبه شغل دیگری که مورد علاقه او نیست روی آورد یا چمدان ها را ببندد و کوچ کند و سر از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان درآورد و در این صورت همۀ پل‌ها را پشت سر خود خراب کند و مجال بازگشت را از دست بدهد و دوری خانواده را تحمل کند.

فردوسی‌پوراما نه تن داد، نه شغل خود را ترک کرد و نه جلای وطن کرد. گزینۀ چهارمی را برگزید که به ذهن هیچ کس خطور نمی‌کرد و این البته برای او شغل دایم نیست اما یک اتفاق رسانه‌ای و نقطۀ عطف به حساب می‌آمد. گزارش از صفحۀ اینستاگرام برای مخاطبانی که ناگهان میلیونی شدند.

با این شاهکار و حال که اصول گرایان هر روز قانونی تصویب می کنند تا امکان کاندیداتوری محدودتر و نرخ مشارکت پایین تر بیاید بد نیست با این میزان محبوبیت که آقای علی فروغی دارد و توانسته یک موضوع ساده را به یک معضل تبدیل کند سراغ او بروند تا کاندیای ریاست جمهوری شود!

آخر این کم هنری نیست که به جای استفاده از سرمایۀ اجتماعی محبوبیت یک مجری و برنامه ساز او را طرد کنند تا جایی که همکار و دستیار او سر از تلویزیون اینترنشنال درآورد و قتی خودش می‌ماند بگویند «از مدار خارج شده بود».

از دو حال خارج نیست: یا عادل فردوسی پور این همه محبوب است و تنها به خاطر یک نفر طرد شده که باید از رییس سازمان پرسید چرا وارد این بازی شده اید تا اینستاگرام رقیب سازمان 2000 میلیارد تومانی شما با 48 هزار کارمند شود؟

اگر این همه محبوب نیست لابد رییس شبکۀ سه این همه محبوب است. شِقّ سومی هم سراغ دارید؟

ارسال نظر